وقتی بچهام نوزاد بود، میگفتم بچه ایرانی هایی که مامان بابای مو و چشم ابرو مشکی دارند این طور موی افشان دارند، عیبی ندارد بچه من کچل است، شاید قرار است مثل خانواده پدرش مو طلایی و چشم آبی شود. البته خیلی زود معلوم شد چشم آبی و بلوند نیست و بیشتر یک موقهوهای جذاب و تودلبرو است. امروز در پارک با دو تا بچه ۲۲ ماهه بلوند آمریکایی بازی میکرد، یکیشان تازه آرایشگاه رفته بود و دیگری موهایش از شانه اش گذشته بود، هر دو هم از این گلسرهایی زده بودند که هیچ رقمه روی کله بچه من بند نمیشود. میگویید تا ۶ ماه دیگر مو در میاورد؟
ببینم، شما وقتی کسی جلویتان زمین بخورد، میخندید؟ بهار میگفت همه این جوری اند. من هر چه فکر میکنم یادم نمیاید آخرین بار کی کسی جلویم زمین خورده و من چه کرده ام. اما لابد بهار راست میگوید. فکر کنم اگر الان کسی جلویم بخورد زمین خواهم خندید.
آدم هایی که ۱۰ سال است ایران زندگی نمیکنید، آیا واقعا حال و هوای عید دارید؟ دروغ چرا، من سالهاست که ندارم. امسال به خاطر بچهام تمام مراسم را به جا میاورم. اما انگار زورکی است