۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

گهی زین به پشت و ...

اقرار می‌کنم تمام تلاش من برای علاقه‌مند کردن دخترک به رنگهای غیر از صورتی و لباسهای غیر از دامن تورتوری بی‌فایده بوده است.
می‌ترسم یک روز مکافات ۱۰ سالگی‌ام را پس دهم، وقتی که با هزار و یک ترفند مادرم را مجبور می‌کردم برایم کفش سفید پاشنه تخم مرغی بخرد و جوراب نازک سفید که رویش خال خال های کوچکِ سفید‌ِ پشمالو داشت و او تلاش می‌کرد قبول کنم لباس‌های بچه‌گانه خیلی قشنگ‌ترند.

۲ نظر:

نونوش گفت...

عجب بساطيه ..منم دقيقا همين وضع را با دخترك دارم .... نوشته قبليت هم بي نهايت عالي بود ....

niloofar گفت...

آخخخخییییی......

من دختر ندارم...ولی‌ بچه که بودم..مامانم خیلی‌ منو لوس نمیکردو خودمو به آسمونم میدوختم کفش پاشنه بلند برام نمیخرید!(کفش پاشنه بلند مثاله ها...منظورم اقلامی اینچنین است!!!!!!)

منم میرفتم با بابام! همچی‌ برام میخرید!