۱۳۸۸ شهریور ۳۰, دوشنبه

چیز مهمی نمی‌خواهم بگویم. یعنی می‌خواهم بگویم ها، اما تایپ فارسی‌ام آنقدر ضعیف است که اگر بگویم، یک شب دیگر را کامل از کار خواهم افتاد.
فقط بگویم که من الان کاملا شبیه یک دانشمند احمق و گیج ام(هنوز هم رسم است که برای اثبات باهوش بودن باید خودت را گیج نشان بدهی؟ ). لم داد‌ه ام روی تخت،‌ کامپیوترام را گذاشته ام روی پا و چون حال ندارم بروم آدامسی که باعث کف کردن دهان و درد گرفتن فک‌ام شده را بیندازم دور و چون نمی‌خواستم هیچ جایی بچسبانمش و بعد یادم برود و فردا صبح بچه‌ام بیاید پیدا کندش و با ذوق بپرسد what's that? و بعد بردارد قورتش بدهد، فکر کردم می‌شود بچسبانمش رو پیشانی‌ام. حالا من یک محقق لم داده روی تخت ام که با آدامسی چسبیده بر وسط پیشانی،‌ پروپوزال، که چه عرض کنم وبلاگ می‌نویسد. لازم است که بگویم گاهی دست در دماغم هم می‌کنم؟


۱۰ نظر:

نونوش جان جان جاني گفت...

نه لازم نيست من خودم حدس زدم چون اين فيگورت جون ميده براي دست تو دماغ كردن فقط بگو ببينم اونا رو ميخواي كجا بچسبوني ؟ اگر دستمال دم دستت نيست ... يكراهش كه خيلي حال بهم زنه اينه كه مثل دختر من بكني تو دهنت ..راه ديگش اينه كه بزاري همونجا سر جاشون باشن تا وقتي از جات بلند شدي يه فكري براش بكني

ناشناس گفت...

yani ma dige netunim axaye princes ese zibat ro bebnim? dlemun tang mishe ke
hesabi

Saideh

Marjan گفت...

alan davatet kardam Saideh, bebakhshid dir shod :)

Marjan گفت...

Noonoosh, rah hal e dovom ro entekhab kardam :D

proposal am ro ham ferestadam baraye review va feedback

ناشناس گفت...

marjan golam merci az davatname

buss baraye khanum gol kuchulu va bozorg har 2
omidvaram ke proposal ham be khubi accept beshe
Saideh

همان ناشناس وبلاگ رومینا گفت...

درسته که فقط مدت کوتاهی خواننده وبلاگ رومینا بودم اما همین مدت هم بسیار شیرین بود. از بابت پابلیک بودنش (تا به حال) خیلی ممنونم.

ضمنا" من دعوت نامه ندارم اما هنوز پستهای رومینا را میتونم از گودرم ببینم. اگر که نباید اینطور باشه، مجددا" محکم کاری بفرمایید!


موفق باشید

Marjan گفت...

haman Nashenas weblog e Romina jan, merci baraye sar zadan be weblog e Romina. fekr nakonam inghadr MOHKAM KARI dige lazem bashe :)

nemidoonam soal kardam ghablan ya na!shoma weblog nadarid?

همان ناشناس وبلاگ رومینا گفت...

- نه تنها وبلاگنویس نیستم، بلکه در عرصه وبلاگ‌خوانی هم نسبتا" کم‌کامنت هستم. اما حالا که ناپرهیزی کرده‌‌ام، بگذارید چند نکته را هم اضافه کنم:

- از پستی که اخیرا" درباره همکلاسی‌تان نوشتید، متوجه شدم که هم‌دانشکده‌ای هستیم؛ هرچند که من حدودا" یک دهه پس از شما وارد دانشگاه شدم و رشته‌ام هم عمران نیست.

- یک ویدئو از رومینا گذاشته‌اید، در حالیکه دارد دستهایش را با نور پروژکتور آبی‌رنگ کنار سالن کنفرانس رنگی می‌کند و تلاش بعد از آن برای نقاشی با دستهایی که یا نور رنگی شده‌اند... چه برش زیبایی را انتخاب کرده‌آید...این ویدئو را خیلی دوست دارم! اما محبوب‌ترین ویدئوها از نظر من آنهایی‌ست که رومینا شیرین‌زبانی میکند...


ضمنا" ببخشید که در اینجا کامنتهای مربوط به اونجا را نوشتم.

شاد باشید

Marjan گفت...

merci babat e commenthaye Romina:)

ننه قدقد گفت...

نونوش حالمو به هم زدی! نصفه شب اومدم با رفقام چاق سلامتی کنم دل و رودم درهم برهم شد!
اما خداییش پست قشنگی بود