یعنی آدم خیلی عوضی است اگر بین این همه خبر کشت و کشتار و درد و فلاکت، موقع BBC خواندن بیش از هر چیزی خبر انقراض یک گونه جانوری اذیتش کند و تا خبر را تا آخر نخوانده و کمی هم برای جانور بینوا زار نزده، نتواند برود سر کار و زندگیش؟ حالا خوبست از این آدمهای کشته مرده و هلاک سگ و گربه نیستم و تا قبل تولد دخترک، مثل سگ از هر جنبنده ای میترسیدم. فرقی هم نمیکند که جانور در خطر یوز ایرانی باشد یا ماهی ازون برون، هر چه باشد من باید بنشینم و برایش عزا بگیرم . خیلی حرکت بورژوای لوسی است، نه؟ اما باور کنید احساس گناه و بیعرضگی میکنم، به عنوان یک آدم،که دخالت و کثافتکاری ام روی زمین باعث نابود شدن یک گونه حیات میشود.
چند سال پیش، قرار بود مسابقات ملکه زیبایی، نمیدانم در کدام کشور مسلمان آفریقایی برگزار شود كه مردم برای اعتراض به برگزاری این مسابقه در کشورشان به خیابان ریخته بودند. بعد هم شلوغ پلوغ شد بود و یک عده آدم کشته شده بودند. من در سوییس تازه وارد بودم. یک خانم منشی گنده و لوس ایتالیایی داشتیم كه وقتی این خبر را درروزنامه ساعت قهوهاش خواند، گفت واه واه، این آدم ها و جونشون هیچ اهمیتی واسه من نداره. واسه من سگ و گربه ام از این آدمها مهم تره. من با شنیدن این حرف چشمهایم چهار تا شد و بقیه چشم غره تحویلش دادند. خانم منشی آدم عجیب و پردردسری بود و دو، سه ماه بعد هم استعفا داد و رفت. اما من هروقت خبرهای بیم و امید مملکت ام را نصفه کاره رها میکنم و مینشینم با علاقه و تمرکز، توضیح علل انقراض شیطان تاسمانی را میخوام ، حس میکنم شبیه آن منشی گنده ایتالیایی شده ام.
Hello world!
۲ ماه قبل