۱۳۸۸ آذر ۱۴, شنبه

وقتی دخترک کوچک تر بود, موقع خواباندنش, زیر گوشش می گفتم : حالا اون چشای بزرگ خوشگل خسته ات را ببند تا خوابت ببره.
الان, وقتی کنار تختش داستان می خوانم که خوابش ببرد و او هم بی وقفه می پرد وسط حرفم و هر چه عکسش را در کتاب می بیند, صد باره تکرار می کند, می گویم: حالا اون دهن کوچولوی خوشگلت را ببند مامان جان.