۱۳۸۷ دی ۲۲, یکشنبه

روز تعطیل

روز یکشنبه خود را چگونه گذراندید؟

پاسخ به روش مامان های وبلاگ دار: با دوتا عشقهای زندگیم که می‌میرم براشون از زندگی لذت بردیم، من برای عسل‌ هام پلو خورشت فسنجون پختم تا عشقام غذای سالم وخوشمزه و خونگی بخورند،‌بعد از ظهر همه با هم خوابیدیم، نمی‌دونید چه لذتی داشت، بعد نشستیم خونوادگی فیلم دیدیم ...
پاسخ به روش آندسته از فعالان حقوق زنان که شبانه روز تلاش می‌کنند تا زنان حق داشته باشند آزادانه اسم اعضای جنسی و غیر جنسی خودشان و همین طور مال مردها را در مکالمات روزمره و غیر روزمره استفاده کنند: یک یکشنبه گه و کیری
وقتی یک مامان خانه‌دار به شوهرش غر می‌زند: اصلا یک شنبه چه هست؟ مگر فرقی با روز های دیگر دارد؟


پی‌نوشت۱: من به عمرم خورشت فسنجان نپختم چون نه من دوست دارم و نه آرش و دلیلی ندارد به مهمانها غذایی بدهیم که خودمان نمی‌خوریم
پی‌نوشت۲: اسم فسنجان یادم رفته بود. مجبور شدم در گوگل دنبال خورشت گردو بگردم تا فسنجان یادم بیاید

هیچ نظری موجود نیست: