۱۳۸۷ آبان ۵, یکشنبه

می‌دونید، من از سن ۲۱ تا ۲۶ سالگی به طور جدی کوه نوردی می‌کردم. تقریبا هر آخر هفته،‌۱, ۲ یا ۳ روز را در دشت و دمن و کوه و جنگل می‌گذراندم. خیلی جاها رفتم و خیلی چیزها دیدم. خیلی هم خرج این کار کردم. اما گاهی حسرت می‌خورم چرا خاطرات این سفرها را درست و حسابی یادداشت نکردم. گاهی اسمی می‌شنوم و عکسی می‌بینم در اینترنت و یادم می‌افتد که روزگاری آنجا بوده ام. حالا هم که در گوشه ای از زمین، دور از آن زیبایی های آشنا گیر افتاده ام و فکر می‌کنم هرگز دوباره نمی‌بینمشان. خوب، بهتر است از این که مثل خیلی از آدمها، هرگز ندیده‌ بودمشان.
خیلی برای کوه هزینه کردم. وقت زیادی را از مهمترین سالهای زندگی. اما خیلی هم پشیمان نیستم. برایم کلی یادگار مناظر بی‌نظیر مانده است و تعداد انگشت شماری دوست خوب، از آنها که می‌دانی هر وقت بخواهی هر کار بتوانند برایت می‌کنند. شاید هم من این طور فکر می‌کنم.

هیچ نظری موجود نیست: