۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

در این نامه سرگشاده, اسم آدمهایی از گروه عمران هست که من هیچ وقت دوستشان نداشتم. دلیل این دوست نداشتن هر چه بود مهم نیست دیگر (معنی اش این نیست که حق با من نبود ها). مهم این است که این حرکت شجاعانه است و تحسین بر انگیز.
می دانم که به هیچ وجه حق ندارم بپرسم چرا کسی پای این نامه را امضا نکرده است و می دانم به خودش و فقط خودش مربوط است, اما دلیل نمی شود که دلم نگیرد وقتی اسم هیچ یک از استاد های مسن تر که قیافه های غیر مکتبی تری داشتند و همه شان هم شرکت و دفتر دستکی دارند و لنگ یک لقمه نان دانشگاه نیستند, پای نامه نیست. آن هم وقتی یکی دو استاد جوان تر و یک لا قبا تر پای نامه را امضا کرده اند.

شاید هم من , بس که طی این مدت زندگی در خارج از ایران کتاب بت-من و ایکس-من نگاه کرده ام, روابط و ضوابط به کلی از یادم رفته است و نمی فهمم این چیزها را.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

من اصلن اینایی که مال برق و کامپیوترن رو اصلن اسمشونو نشنیدم!
40تیکه