اینقدر برای بچهام موسیقی کلاسیک گذاشتهام، گوشش پاک مانده. نه اینکه فکر کنید خدای نکرده من دشمنی با باقی صداهای عالم دارم،یا آنقدر ننرم که فکر میکنم موسیقی کلاسیک بچه را باهوش یا آدم حسابی میکند ها، بیشتر برای این است که ما فقط در ماشین موسیقی گوش میکنیم (میشنویم) و آنجا چند انتخاب بیشتر نداریم: یک) سیدی های فرانسه گوش کنیم که خوب بچه مان میماند مای ایرانی ساکن آمریکا چرا باید رپ فرانسوی بشنویم(لطفا گزینهای مثل گذاشتن چند سیدی دیگر در ماشین را مطرح نکنید که عملی نیست. ما وقتی ماشین میخریم،۲ تا سیدی میگذاریم در سیدی پلیرش تاآآآآ دفعه بعد که به خاطر مهاجرت ماشین عوض کنیم. سیدی ها را هم یادمان میرود از ماشین بر داریم)! دو) رادیوی معمولی آمریکایی گوش کنیم که همش در حال تبلیغ دشک sleep country است یا این که همبرگر کی بزرگتر و ارزان تر است! سه)رادیو خصوصی موسیقی کلاسیک مخصوص ارگون را گوش کنیم که نتیجه اش میشود این که میبینیم: دختربچه ما گاهی یک خصوصیات محترمانه ای از خودش نشان میدهد، مثل شناختن بتهوون و باخ و ... و صدای سازهای مختلف، اما وقتی احیانا برایش ابی بگذاریم، همینجور مات و مبهوت میماند که این صداها دیگر چیست. یعنی دقیقا این اتفاق امروز افتاد که همخانه در پاسخ به درخواست بچه برای موزیک رقص، از روی لپتاپش آرش گذاشت. بعد دخترک یک کم گیج نگاه کرد و بعد تصمیم گرفت باله برقصد. یک بار هم از صدای محمد نوری به گریه افتاد و گفت این رو خاموش کن.
بعد من نشستم با خودم فکر کردم. دیدم که سالهاست با صدا و آهنگ حال نکردهام. اصلا نمیدانم خوانندههای جدید ایرانی و غیر ایرانی که هستند (مگر این که بد جور معروف شوند). نمیفهمم مردم چرا از این آدمهای لوسی که سوسن خانوم را میخوانند خوششان میآید. ترانههای جدید فرانسه و انگلیسی را باید یکی دوبار با زیر نویس ببینم و کم پیش میآید که دلم بخواهد بار دومی در کار باشد.سلیقه موسیقی ام با مادرم فرق زیادی ندارد. او هم مرحوم ویگن و Only you و la vie en rose دوست داشت.
بعد فکر کردم کی هستند آن تک و توک موقعیت هایی که پیش میآیند و دلم میخواهد همراهشان زمزمه کنم. دیدم تنها وقت هایی است که شجریان مینالد مرغ سحر ناله سر کن...، نامجو میگوید روزی شدم به سوله ، سوله ریخت و به گا رفت و کیوسک فحش خواهر و مادر میدهد. فکر کنم یک بغضی در گلویم گیر کرده،نمیدانم از کی و کجا، که کلا انتظار موسیقی ام را فرستاده همانجایی که سوله نامجو رفته بود.
بعد من نشستم با خودم فکر کردم. دیدم که سالهاست با صدا و آهنگ حال نکردهام. اصلا نمیدانم خوانندههای جدید ایرانی و غیر ایرانی که هستند (مگر این که بد جور معروف شوند). نمیفهمم مردم چرا از این آدمهای لوسی که سوسن خانوم را میخوانند خوششان میآید. ترانههای جدید فرانسه و انگلیسی را باید یکی دوبار با زیر نویس ببینم و کم پیش میآید که دلم بخواهد بار دومی در کار باشد.سلیقه موسیقی ام با مادرم فرق زیادی ندارد. او هم مرحوم ویگن و Only you و la vie en rose دوست داشت.
بعد فکر کردم کی هستند آن تک و توک موقعیت هایی که پیش میآیند و دلم میخواهد همراهشان زمزمه کنم. دیدم تنها وقت هایی است که شجریان مینالد مرغ سحر ناله سر کن...، نامجو میگوید روزی شدم به سوله ، سوله ریخت و به گا رفت و کیوسک فحش خواهر و مادر میدهد. فکر کنم یک بغضی در گلویم گیر کرده،نمیدانم از کی و کجا، که کلا انتظار موسیقی ام را فرستاده همانجایی که سوله نامجو رفته بود.